
اذان شیعه و سنی چه فرقی دارند و چرا؟
سه مورد فرق بین اذان شیعه و سنی وجود دارد:
1- اهل سنت (حی علی خیرالعمل) را جزء اذان نمیدانند و آنرا پس از جمله (حی علی الفلاح) نمیگویند ولی شیعیان بر اساس روایات رسیده آن را جزء اذان دانسته و در اذان مْیگویند.
2- اهل سنت به جای (حی علی خیرالعمل) در اذان صبح جمله (الصلاة خیر من النوم) را میگویند. که در اصطلاح فقهیْ این عمل را (تثویب) مینامند.
3- شیعیان در اذان جمله (اشهدان علیا ولی الله) را میگویند و البته معتقدند جزء اذان نیست و به عنوان تکمیل شهادت به رسالت آن را میگویند. ولی اهل سنت چنین نمیگویند. جملهی اشهدانّ علیاً ولیالله به نام (شهادت ثالثه) معروف است.
اینک در هر سه بخش توضیحاتی ارایه میگردد:
تفاوت اوّل: بین اذان شیعه و سنی:
حی علی خیرالعمل
(حی علی خیرالعمل) یکی از فصول اذان است که در زمان پیامبر(ص) جزء اذان بوده و گفته میشده است اهل سنت خود اعتراف دارند که (حی علی خیرالعمل) در زمان پیامبر(ص) بوده و بلال آن را میگفته است؛ اما بعداً نسخ شده است. هیثمی در مجمعالزواید جلد اول صفحه 330 باب (کیف الاذان) آورده است: که بلال در اذان صبح این جمله را میگفت (حی علی خیر العمل)
قوشجی از علمای بزرگ اهل سنت در کتابش شرح تجرید صفحه 484 از عمربن خطاب حدیثی نقل میکند: سه چیز در زمان رسول خدا بود، که من از آنها نهی میکنم و آنها را حرام میکنم و هر کس مرتکب آنها بشود عقاب و تعزیر میکنم آنها عبارتند از: 1- متعه (ازدواج موقت) 2- تمتع در حج 3- حی علی خیرالعمل در اذان.
شعیان به پیروی از اهل بیت پیامبر خدا(ص) حی علی خیر العمل را جزو اذان میدانند؛ حافظ علوی با سند از جابر بن عبدالله انصاری نقل میکند در عصر رسول خدا(ص) مؤذن بعد از (حی علی الفلاح) (حی علی خیرالعمل) میگفته است تا اینکه در عهد خلافت عمر بن خطاب، از طرف خلیفه نهی شد به جهت اینکه مردم نسبت به جهاد سست نگردند.[1]
لازم به یادآوری است که (حی علی خیرالعمل) به معنای (بشتاب به سوی بهترین علم) میباشد؛ طبق این گزارش برای اینکه مردم فکر نکنند نماز از جهاد بهتر است و در امر جهاد سست شوند خلیفه آنرا از اذان حذف نمود.
تفاوت دوم: تثویب
اهل سنت جملهای را در اذان اضافه کردهاند که هیچ دلیلی بر جزئیت آن در اذان ندارند، و آن جمله (الصلاة خیر من النوم) در اذان صبح است.
البته روایاتی را بر این موضوع نقل کردهاند که با یکدیگر تعارض دارند زیرا برخی از روایات میگوید: بلال آن را اضافه کرد، و پیامبر آن را تقریر کرد، و دستهای میگوید: عمر بن خطاب به مؤذّن دستور داد، آن را در اذان بگوید و ...
احادیثی که این قضیه را به پیامبر(ص) طبق علم رجال اهل سنت اسنادشان ضعیف و غیر قابل اعتماد است از طرف دیگر برخی از علماء اهل سنت تصریح کردهاند که (تثویب) بدعت است. از جمله آنکه از امام ابوحنیفه سوال شد: تثویب چگونه است؟ درپاسخ گفت: این چیزی ساختگی است.[2]
روایاتی که (تثویب) را به ثبوت میرساند اشکالات فراوانی دارد از جمله آنکه در یکی از روایات آمده است که پیامبر میخواست برای جمع کردن مردم به نماز از (ناقوس) استفاده کند یکی از اصحاب خوابی میبیند و اذان را، در آن خواب یاد میگیرد، خواب خود را به پیامبر اکرم (ص) میگوید: آنگاه حضرت مردم را امر کردند که اذان بگویند بلال اذان را میگفت: تا اینکه روزی بلال در حال گفتن اذان صبح، متوجه شد پیامبر در خوابند لذا با صدای بلند گفت: (الصلاة خیر من النوم) و بدین صورت این جمله جزء اذان شد.
این روایت در مسند احمد بن حنبل جلد 4 صفحه 632 از (عبدالله بن زید) نقل شده است.
آیا قابل باور است که پیامبر بخواهد برای دعوت مردم از بوق و سرنا و ناقوس کلیسا استفاده کند و خداوند اذان را به جای آنکه به پیامبرش تعلیم دهد به یکی از اصحاب تعلیم دهد تا او به پیامبر یاد بدهد؟!
تفاوت سوم شهادت ثالثه
بیشتر فقهای شیعه فتوا دادهاند که جمله (اشهدانّ علیاً ولیالله) جزء اذان نیست. ولی گفتن آن خوب است نه به عنوان جزئی از اذان بلکه به عنوان تکمیل شهادت بر رسالت،. مانند کسی که پس از (الله اکبر) میگوید (جل جلاله) این جمله جزء اذان نیست اما هیچ کس از گفتن آن در بین اذان منع نکرده است.
شیعیان شهادت ثالثه را شهادت حقی میدانند که پس از شهادت به رسالت به عنوان تبرک و تیمن پس از شهادت به رسالت پیامبر گرامی اسلام (ص) آن را اضافه مینمایند.
حقانیت شهادت به ولایت با آیات و روایات فراوانی استفاده میشود که به یک آیه و یک روایت اشاره میشود.
آیهای که بر حقانیت ولایت حضرت علی(ع) دلالت دارد:
آیه 55 سورهی مائده به اتفاق همهی مفسران شیعه و بسیاری از مفسران اهل سنت و براساس روایات موجود در منابع حدیثی در شان علی(ع) نازل شده است.
همانا ولی امر شما تنها خدا و رسول و مومنانی هستند که نماز برپا داشته و در حال رکوع زکات میدهند.
این آیه شریفه مؤمنانی را که در حال رکوع زکات دادهآند (ولی مؤمنان) معرفی کرده است آن شخص کسی نبود جز علیa.
روایاتی که دلالت بر حقانیت ولایت علیaدارد؛احادیث فراوان است اما از همهی روایات معروفتر و مشهورتر روایت غدیر است که پیامبر(ص) در روز 18 ذیالحجه سال 10 هجرت در میان انبوه جمعیت مسلمانان در ضمن خطبهای طولانی فرمود:
من کنت مولاه فهذا علی مولاه (هر که را من مولای اویم این علی مولای اوست).
البته ما روایاتی داریم که دلالت میکند هم در اذان و هم در غیر اذان شهادت به ولایت علیa پس از شهادت به رسالت نیکو بلکه لازم است و بر همین اساس عدهای از فقها مثل مرحوم حکیم فتوا بر وجوب شهادت ثالثه در اذان دادهاند و عدهای هم آن را جزو اذان دانستهاند. هر چند بیشتر فقها گفتن آن را مستحب میدانند اما جزء اذان نمیشمارند.
چرا و از چه زمانی شیعیان شهادت ثالثه را در اذان گفتهاند؟
یکی از مسلمات تاریخی این است که (معاویة بن ابیسفیان) در زمان حاکمیت خود دشنام برامیرالمومنین علی بن ابیطالبa را جزء واجبات مردم کرد[3] و در خطبههای نماز جمعه هر خطیبی[4] موظف بود به علیa دشنام دهد، در مکتبخانهها و به تمام کودکان لعن و سبِ بر علیaتعلیم میشد. شیعیان در برابر این عملدشنام دهنگان به علیa و برای اعتلای نام علیa کم کم شهادت به ولایت را که از متن دین و از قرآن و سنت برخواسته است را در اذانها آوردند.
[1] - الاذان بحیّ علی خیر العمل صفحه 30، الاعتصام جلد اول، صفحه 291(به نقل از شیعه شناسی و پاسخ به شبهات، نوشته علی اصغر رضوانی، ج2 ص 368، پاورقی2)
[2] - جامع المسانید جلد اول، صفحه 296
[3] صحیح مسلم - مسلم النیسابوری - ج 7 - ص 120 - 121
( حدثنا ) قتیبة بن سعید ومحمد بن عباد ( وتقاربا فی اللفظ ) قالا حدثنا حاتم ( وهو ابن إسماعیل ) عن بكیر بن مسمار عن عامر بن سعد بن أبی وقاص عن أبیه قال امر معاویة بن أبی سفیان سعدا فقال ما منعك ان تسب أبا التراب فقال اما ما ذكرت ثلاثا قالهن له رسول الله صلى الله علیه وسلم فلن أسبه لان تكون لی واحدة منهن أحب إلى من حمر النعم سمعت رسول الله صلى الله علیه وسلم یقول له خلفه فی بعض مغازیه فقال له على یا رسول الله خلفتنی مع النساء والصبیان فقال له رسول الله صلى الله علیه وسلم اما ترضى أن تكون منى بمنزلة هارون من موسى الا انه لا نبوة بعدی وسمعته یقول یوم خیبر لأعطین الرایة رجلا یحب الله ورسوله ویحبه الله ورسوله قال فتطاولنا لها فقال ادعوا لی علیا فاتى به أرمد فبصق فی عینه ودفع الرایة إلیه ففتح الله علیه ولما نزلت هذه الآیة فقل تعالوا ندع أبناءنا وأبناءكم دعا رسول الله صلى الله علیه وسلم علیا وفاطمة وحسنا وحسینا فقال اللهم هؤلاء أهلی ـ سنن الترمذی - الترمذی - ج 5 - ص 301 – 302ـ فتح الباری - ابن حجر - ج 7 - ص 60ـ السنن الكبرى - النسائی - ج 5 - ص 107 – 108ـو ص 122 – 123ـ نظم درر السمطین - الزرندی الحنفی - ص 107 – 108
[4] ابن کثیر در البدایه و النهایه ج 8 - ص 284 – 285 در زندگی نامه مروان بن حکم که داماد و مشاور عثمان بن عفان و حاکم مدینه از طرف معاویه و بعد از یزید خلیفه مسلمین شد می نویسد: .
وقد كان أبوه الحكم من أكبر أعداء النبی صلى الله علیه وسلم ، وإنما أسلم یوم الفتح ، وقدم الحكم المدینة ثم طرده النبی صلى الله علیه وسلم إلى الطائف ، ومات بها ، ومروان كان أكبر الأسباب فی حصار عثمان لأنه زور على لسانه كتابا إلى مصر بقتل أولئك الوفد ، ولما كان متولیا على المدینة لمعاویة كان یسب علیا كل جمعة على المنبر ، وقال له الحسن بن علی : لقد لعن الله أباك الحكم وأنت فی صلبه على لسان نبیه › فقال : لعن الله الحكم وما ولد...
مروان از بد ترین دشنام دهنگان به علی بود و هر روز جمعه در خطبه علی علیه السلام را نا سزا میگفت.
منبع اصلیhttp://eslaami.mihanblog.com/post/94
نظرات شما عزیزان:
:: موضوعات مرتبط: دین و پاسخ به شبهات، ،
:: برچسبها: شبهات, اذان شیعه, اذان سنی,

